ساخت و تولید
محتوای الکترونیکی
پذیرفته می شود:
TEL: 0
(09135513633: علی امیدوار)
(09133728736: محمّد حسین امیدوار)
دوستی داشتم که مردود شد و ترک تحصیل کرد.
و من درس خواندم و معلّم شدم.
حالا او یک ماشین پورشه دارد، من یک لیست تو پوشه؛
او اوراق مشارکت دارد، من اوراق امتحانی؛
او عینک آفتابی دارد، من عینک ته استکانی؛
او بیمه زندگانی دارد، من بیمه خدمات درمانی؛
او سکه و ارز دارد، من سکته و قرض؛
او ...
امّا او شغلش جزء دلال هاست،
و من شغلم شغل انبیا.
لطفا برای دانلوداینجایاروی تصویرزیرکلیک نمائید.
لطفا پس از دانلود و باز کردن پوشه
روی فایل omidvar.exe کلیک نمائید،
تا مشابه تصویر بالا باز شود.
حجم فایل 27,716 KB
لطفا برای دانلوداینجایاروی تصویرزیرکلیک نمائید.
لطفا پس از دانلود و باز کردن پوشه
روی فایل omidvar.exe کلیک نمائید،
تا مشابه تصویر بالا باز شود.
حجم فایل 121،791KB
DVD معرفی شده شامل آموزش فتوشاپ (ویدئو)
و دارای نرم افزار و پروژه های مربوطه می باشد .
قیمت 5000 تومان ، تلفن : 8736 372 0913
DVD معرفی شده شامل آموزش میکس در 3 سطح: مقدماتی، متوسط و پیشرفته است
و دارای نرم افزار های مربوطه می باشد که به راحتی قابل نصب است.
قیمت 5000 تومان ، تلفن : 8736 372 0913
ویدئو آموزش اکسل
قیمت 5000 تومان ، تلفن : 8736 372 0913
DVD معرفی شده شامل مجموعه آموزشی
برنامه های فوق می باشد که با زبان ساده ارائه گردیده
و قابل استفاده برای همه می باشد.
قیمت مجموعه کامل 5000 تومان ، تلفن 8736 372 0913 تومان (امیدوار)
به گزارش بولتن نیوز ، شاید برای شما پیش آمده باشد که بخواهید خلافی خودرو خود را گرفته و آن را پرداخت کنید. مسلما برای این کار باید وقت زیادی را صرف کنید چون ابتدا باید به یکی از دفاتر پلیس+۱۰ مراجعه کنید و با پرداخت مبلغ ۱۸۰۰ تومان خلافی خودرو را دریافت کنید، و تازه پس از آن باید مبلغ خلافی را پس از سپری کردن مدتی در صف یکی از شعب بانک ملی یا دستگاه های خودپرداز پرداخت نمایید. اما اگر به شیوه های زیر عمل کنید می توانید به راحتی و به سرعت و بدون اینکه از خانه خارج شوید خلافی خودرو را پرداخت نمایید:
استعلام خلافی خودرو از طریق اینترنت:
بدین منظور بر روی عکس زیر کلیک کرده و یا به آدرس سایت پلیس راهور به نسانی (http://rahvar120.ir) مراجعه کرده ، شماره بارکد پستی مندرج در پشت کارت (مطابق با عکس زیر ) خودرو را در قسمت توضیح داده شده وارد کنید
امروز روز معلم 1393/3/12،از اینکه درخواست دخترم را مبنی بر دادن
پول تو جیبی رد کردم خجالت زده ام وقتی فهمیدم دختر کوچکم آن پول
را فقط برای این خواست که روز معلم برایم کادو بخرد و در دلم آهی
کشیدم و گفتم دخترکم کاش پدرت معلم نبود که امروز تورا غمگین ببیند. ...
شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) تسليت باد
کاش از قلبم به قلبش راه داشت
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
کاش از شوقم چنان مرغ سحر
میزدم گرد مزارش بال و پر
میشنیدم نالههای غربتش
میپریدم تا کنار تربتش
خداوندا ، در این آخرین روزهای سال
دل مردمان این سرزمین را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده
که هر کجا تردیدی هست ایمان،
هر کجا زخمی هست مرهم،
هر کجا نومیدی هست امید
و هر کجا نفرتی هست عشق جای آنرا فرا گیرد .
آمین . . .
نوروز 1394 بر شما مبارک
قرص کتاب علوم
یکي بود يکي نبود . غير از خدا هيچکس نبود .
دو تا کبوتر همسايه بودند که يکي اسمش «نامه بر» و يکي اسمش «هرزه» بود. يک روز کبوتر هرزه گفت:«من هم امروز همراه تو به سفر مي آيم.»
نامه بر گفت:«نه، من مي خواهم راست دنبال کارم بروم ولي تو نمي تواني با من همراهي کني. مي ترسم اتفاق بدي بيفتند و بلايي بر سرت بيايد و من هم بدنام شوم.»
هرزه گفت:«ولي اگر راستش را بخواهي من صدتا کبوتر جلد را هم به شاگردي قبول ندارم و چهل تا مثل تو را درس مي دهم. من بيش از تو با مردم جورواجور زندگي کرده ام، من همه پشت بامها، همه سوراخ سنبه ها، همه کبوتر خان ها، همه باغها و دشتها را مي شناسم و خيلي از تو زرنگترم. وقتي گفتم مي خواهم به سفر بيايم يعني که من از هيچ چيز نمي ترسم.»
نامه بر گفت:«همين نترسيدن خودش عيب است. البته ترس زيادي مايه ناکامي است ولي خيره سري هم خطر دارد. همه کساني که گرفتار دردسر و بدبختي مي شوند از...
هويجك تنبل
يک روز يک مرد روستايي يک کوله بار روي خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود.
خر پير و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پاي خر به سوراخي رفت و به زمين غلطيد. بعد از اينکه روستايي به زور خر را از زمين بلند کرد معلوم شد پاي خر شکسته و ديگر نمي تواند راه برود.
روستايي کوله بار را به دوش گرفت و خر پا شکسته را در بيابان ول کرد و رفت.
خر بدبخت در صحرا مانده بود و با خود فکر مي کرد که «يک عمر براي اين
بي انصاف ها بار کشيدم و حالا که پير و دردمند شده ام مرا به گرگ بيابان
مي سپارند و مي روند.» خر با حسرت به هر طرف نگاه مي کرد و يک وقت ديد که راستي راستي از دور يک گرگ را مي بيند.
گرگ درنده همينکه خر را در صحرا افتاده ديد خوشحال شد و فريادي از شادي کشيد و شروع کرد به ...
جام جم سرا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت: علیرضا جدایی اظهارکرد: روز گذشته متاسفانه در حادثهای باور نکردنی دانش آموز یکی از دبیرستانهای شهرستان بروجرد دبیر فیزیک مدرسهٔ خود را مورد حمله قرار داد که متاسفانه بر اثر ضربه چاقوی این دانش آموز معلم بروجردی در بیمارستان درگذشت.
به گزارش جام جم سرا به نقل از مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش وپرورش، رئیس مرکز اطلاع رسانی وروابط عمومی وزارت آموزش وپرورش درباره جزئیات این حادثه افزود: براساس بررسیهای اولیه صورت گرفته این دانش آموز به همراه ولی خود به مدرسه مراجعه میکند و با مشاهده نمره درس فیزیک، به کلاس درسی معلم که در حال تدریس بود رفته و با ضربه چاقو به وی حمله میکند.
وی از پی گیری این حادثه به صورت ویژه به منظور روشن شدن ابعاد قضیه و صیانت از حقوق این معلم خبرداد، خاطرنشان کرد: انتظار میرود مراجع انتظامی و قضایی نسبت به واکاوی ابعاد مختلف حادثه وپی گیری حقوق این همکار شایسته فرهنگی در کوتاهترین زمان، اقدامات جدی به عمل آورند.
جدایی تصریح کرد: به دستور وزیر آموزش وپرورش معاونت حقوقی این وزارتخانه مامور شده است در همه مراحل رسیدگی به این پرونده حمایت قضایی ویژه از خانواده مرحوم محسن خشخاشی را معمول نماید.
رئیس مرکز اطلاع رسانی وروابط عمومی وزارت آموزش وپرورش با اشاره به اهمیت اخبار آموزش وپرورش و تاثیر آن در سطح جامعه از اصحاب رسانه خواست همانند گذشته، در تنظیم و توزیع اخبار دقیق این حادثه دقت و صحت را مورد عنایت ویژه قرار دهند.
وی، درگذشت این معلم گرامی را به جامعه فرهنگیان فرهیخته استان لرستان و شهر بروجرد و خانواده معزز آن مرحوم تسلیت و تعزیت گفت. خبر اولیه این اتفاق را که امروز در جام جم سرا منتشر شد با کلیک بر روی لینک «ضربه چاقوی دانش آموز، جان معلم بروجردی را گرفت» میتوانید بخوانید.
1-خالی کردن temp در ویندوز 7
آموزش خالی کردن temp که باعث به وجود آمدن فضا ی مناسب برای کار ویندوز میشه
** 1 مسیر زیر را طی کنید
start==>allprogram==> Acceories==> run
2 حالا در کادر...
خالی کردن temp در ویندوز xp
حتما ديده ايد كه گاهي اوقات در ويندوز XP پيامي ظاهر ميشود كه TEMP ويندوز خود را
خالي كنيد .حالا آيا مي دانيد چند تا پوشه تمپ داريد و كجا هستند ؟؟؟؟
آدرس زير را دنبال كنيد ...
فن آوری سمنت پلاست روش نوینی است برای تولید سنگهای مصنوعی، نماهای آنتیک، کفپوش و موزائیکهای نسل جدید و انواع محصولات گرانیتی و مرمریت که بر پایه بتن تقویت شده بوده و در تولید آن از رزینهای پلیمری خاص استفاده می شود.
پیشرفت علوم شیمی و متالوژی به ویژه ...
جمعه ها ، ما و خانواده خاله، به خانه پدربزرگ مي رويم خيلي كيف دارد.
مخصوصاً بازي با محمد پسرخاله ام. امروز هم با دمپايي، دو گل كوچك
درست كرده ايم، يك ساعت است كه من و محمد، «يكضرب» بازي مي كنيم.
از تنم عرق مي جوشد و پيراهنم مرطوب شده است. به نفس افتاده ايم.
ديگر حال شوت كردن توپ را ندارم. خسته و بي رمق، روي لبه حوض
مي نشينم. صورتم را با آب حوض مي شويم. محمد با ناراحتي فرياد
مي زند: « يا الله بيا بازي! چه زود بريدي!» هادي، روي لبه سيماني
باغچه نشسته است. با ديدن من...
يكي بود يكي نبود پيرزني بود كه از دار دنيا فقط يك پسر داشت.
اسم اين پسر حسني بود، پيرزن پسر خود را خيلي دوست داشت،
اما افسوس كه حسني تنبل و بي عار و پر خور و بي كار بود! حسني
آنقدر خورده بود كه مثل يك غول شده بود، به خاطر همين هم «پهلوان پنبه»
صدايش مي كردند. پهلوان پنبه صبح تا شب مي خورد و...
کاش یادمون نره زندگی اونقدر طولانی نیست که محبت هامونو از هم دریغ کنیم...
کاش یادمون باشه که نفس کشیدن لابلای زیباییا لطف دیگه ای داره...
خوشحالم که تو دنیای یه دل پا میذارم...
الهی که همیشه لحظه هات پر از آرامش واقعی باشه...
من برات بهترین حسا رو آرزو دارم...
یکی اون بالا هواتو داره...
شنیدنش آسان است...
گفتنش نه...
از احساسی که سالها داغ بود...
اما هیچ شاطری هوس نکرد...
یک دانه نان رویش...
برشته کند...
(سهیل ساسان)
يکي بود يکي نبود . غير از خدا هيچکس نبود . دو تا کبوتر همسايه بودند
که يکي اسمش «نامه بر» و يکي اسمش «هرزه» بود. يک روز کبوتر هرزه
گفت:«من هم امروز همراه تو به سفر مي آيم.»
نامه بر گفت:«نه، من مي خواهم راست دنبال کارم بروم ولي تو نمي تواني
با من همراهي کني. مي ترسم اتفاق بدي بيفتند و بلايي بر سرت بيايد و
من هم بدنام شوم.»
هرزه گفت:«ولي اگر راستش را بخواهي من صدتا کبوتر جلد را هم به شاگردي
قبول ندارم و چهل تا مثل تو را درس مي دهم. من بيش از تو با مردم جورواجور
زندگي کرده ام، من همه ...
يک روز يک مرد روستايي يک کوله بار روي خرش گذاشت و خودش هم سوار شد
تا به شهر برود. خر پير و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پاي خر به
سوراخي رفت و به زمين غلطيد. بعد از اينکه روستايي به زور خر را از زمين بلند کرد
معلوم شد پاي خر شکسته و ديگر نمي تواند راه برود. روستايي کوله بار را به
دوش گرفت و...